نكاتي كوتاه درباره ی NGO ها
نكاتي كوتاه درباره ی NGO ها
نكاتي كوتاه درباره ی NGO ها
نويسنده:شهريار زرشناس
چند سالي است كه بحث NGO ها يا « تشكلهاي غيردولتي » در كشور ما بالا گرفته است. در ظاهر امر، قضيه از اين قرار است كه NGO ها وظيفهاي جز پيشبرد اهداف اجتماعي و حقوق بشري ندارند. اما واقعيت اين است كه دقت در عملكرد NGO ها در مواردي چون شيلي سالهاي 1983 تا 1986 ميلادي و يا فيليپين و كرهي جنوبي سالهاي دههي نود ميلادي حكايتگر اين است كه قضيه به اين سادگي نبوده و گسترش قارچگونهي اين تشكلهاي به اصطلاح غيردولتي ريشه در يك سازماندهي گسترده و پيچيده و كاملاً هدفدار دارد.
حقيقت اين است كه NGO ها يا تشكلهاي به ظاهر غيردولتي صورت جديدي از نهادها و سازمانها هستند كه در مسير خدمتگزاري براي نئوليبراليسم پديد آمدهاند. در واقع وظيفة اصلي اين تشكلها در كشورهاي جهان سوم، كاناليزه كردن و سازماندهي انرژيهاي اعتراضي و مردمي در مسير اهداف غير سياسي و خُرد و حقير و بينتيجه و ذيل عناوين توخالي نظير تلاشهاي حقوق بشري و ... است. نگاهي به ساختار NGO ها به خوبي نشاندهندة اين امر است كه اين تشكلها برخلاف داعية «خودجوش» و غير دولتي بودن، كاملاً مصنوع و ساختة ارادههاي سياسي آن سوي آبها و داراي ماهيتي دقيقاً سازمانيافته و مرتبط با دولتهاي نئوليبرال هستند. NGO ها مردم را جهت انجام كارهاي فرعي و بيشتر تبليغاتي سازماندهي كرده و از در پيش گرفتن و دنبال كردن مطالبات اساسي و محوري خود باز ميدارند. از اين منظر NGO ها كاملاً در خدمت منافع ايدئولوژيها و رژيمهاي نئوليبرال جهاني هستند. در اين خصوص و به عنوان مثال ميتوان به نقش NGO هاي فمينيستي در ايجاد انحراف در مسير مبارزاتي زنان و مردان دهقان برزيلي اشاره كرد.
به اين نكتة مهم بايد توجه كرد كه NGO ها با داشتن شبكههاي بسيار بزرگ و فراگير به خوبي سازماندهي شده و منابع مالي عظيم و با طرح شعارهاي انحرافي نئوليبرالي به هيچ روي جريانهاي صرفاً مستقل و خيرخواه نبوده و نيستند و گسترش فعاليت آنها در كشور ما به ويژه اگر از كنترل و نظارت دستگاههاي امنيتي كشور خارج شود، ميتواند بسيار خطرناك باشد. واقعيت اين است كه NGO ها در سراسر جهان و هرجا كه حكومتهاي ضد آمريكايي و يا مخالف امپرياليزم ليبرال بر سر كار هستند، فعال گرديده و در يك روند تدريجي موجبات تجزية اركان قدرت مركزي و سست كردن پايههاي اقتدار اجتماعي – سياسي در جامعه را فراهم ميآورند. ضمن اينكه امپرياليزم نئوليبرال ميتواند از اين تشكلها به عنوان سازمان و پايگاه اصلي انجام تحركات اجتماعي و سياسي موردنظر خود در شرايط حساس رخ دادن يك بحران مشروعيت و يا تنشهاي گستردة مردمي استفاده نمايد. به عبارت ديگر NGO ها سازمانها و ابزارها و اهرمهاي تحرك گستردة نئوليبرالها عليه دولتهاي انقلابي و يا ضد غرب در مواقع موردنياز سردمداران ليبراليسم جهاني هستند. سازمانهايي كه هرچه گستردهتر و در لايههاي دروني اجتماع ذينفوذتر باشند، كار پيشبرد اهداف دولتهاي استعماري نئوليبرال را بهتر عملي خواهند ساخت.
در مورد NGO ها به اين نكتة مهم نيز بايد توجه كرد كه از تجربة انقلابات اروپاي شرقي در سال 1989 تا امروز NGO ها به عنوان واحد سازماني كارگزار دولت استعماري در كشور جهان سومي به عنوان يك ركن هميشگي عملياتي استعمار فرامدرن و انتقال خواستها و شعارهاي دولت استعماري به داخل كشور استعمار شده و به ويژه مقابله با ساختار ايدئولوژيكي يك دولت ضد غربي به كار گرفته شدهاند. در ايران و با توجه به افزايش تحركات NGO ها در خصوص خطرات گسترش اين تشكلها براي حفظ اقتدار اجتماعي نظام و نيز تداوم هژموني ايدئولوژيك و اعتقادي آن بايد به طور جدي انديشيد و هوشيار بود.
منبع:باشگاه اندیشه
/ن
حقيقت اين است كه NGO ها يا تشكلهاي به ظاهر غيردولتي صورت جديدي از نهادها و سازمانها هستند كه در مسير خدمتگزاري براي نئوليبراليسم پديد آمدهاند. در واقع وظيفة اصلي اين تشكلها در كشورهاي جهان سوم، كاناليزه كردن و سازماندهي انرژيهاي اعتراضي و مردمي در مسير اهداف غير سياسي و خُرد و حقير و بينتيجه و ذيل عناوين توخالي نظير تلاشهاي حقوق بشري و ... است. نگاهي به ساختار NGO ها به خوبي نشاندهندة اين امر است كه اين تشكلها برخلاف داعية «خودجوش» و غير دولتي بودن، كاملاً مصنوع و ساختة ارادههاي سياسي آن سوي آبها و داراي ماهيتي دقيقاً سازمانيافته و مرتبط با دولتهاي نئوليبرال هستند. NGO ها مردم را جهت انجام كارهاي فرعي و بيشتر تبليغاتي سازماندهي كرده و از در پيش گرفتن و دنبال كردن مطالبات اساسي و محوري خود باز ميدارند. از اين منظر NGO ها كاملاً در خدمت منافع ايدئولوژيها و رژيمهاي نئوليبرال جهاني هستند. در اين خصوص و به عنوان مثال ميتوان به نقش NGO هاي فمينيستي در ايجاد انحراف در مسير مبارزاتي زنان و مردان دهقان برزيلي اشاره كرد.
به اين نكتة مهم بايد توجه كرد كه NGO ها با داشتن شبكههاي بسيار بزرگ و فراگير به خوبي سازماندهي شده و منابع مالي عظيم و با طرح شعارهاي انحرافي نئوليبرالي به هيچ روي جريانهاي صرفاً مستقل و خيرخواه نبوده و نيستند و گسترش فعاليت آنها در كشور ما به ويژه اگر از كنترل و نظارت دستگاههاي امنيتي كشور خارج شود، ميتواند بسيار خطرناك باشد. واقعيت اين است كه NGO ها در سراسر جهان و هرجا كه حكومتهاي ضد آمريكايي و يا مخالف امپرياليزم ليبرال بر سر كار هستند، فعال گرديده و در يك روند تدريجي موجبات تجزية اركان قدرت مركزي و سست كردن پايههاي اقتدار اجتماعي – سياسي در جامعه را فراهم ميآورند. ضمن اينكه امپرياليزم نئوليبرال ميتواند از اين تشكلها به عنوان سازمان و پايگاه اصلي انجام تحركات اجتماعي و سياسي موردنظر خود در شرايط حساس رخ دادن يك بحران مشروعيت و يا تنشهاي گستردة مردمي استفاده نمايد. به عبارت ديگر NGO ها سازمانها و ابزارها و اهرمهاي تحرك گستردة نئوليبرالها عليه دولتهاي انقلابي و يا ضد غرب در مواقع موردنياز سردمداران ليبراليسم جهاني هستند. سازمانهايي كه هرچه گستردهتر و در لايههاي دروني اجتماع ذينفوذتر باشند، كار پيشبرد اهداف دولتهاي استعماري نئوليبرال را بهتر عملي خواهند ساخت.
در مورد NGO ها به اين نكتة مهم نيز بايد توجه كرد كه از تجربة انقلابات اروپاي شرقي در سال 1989 تا امروز NGO ها به عنوان واحد سازماني كارگزار دولت استعماري در كشور جهان سومي به عنوان يك ركن هميشگي عملياتي استعمار فرامدرن و انتقال خواستها و شعارهاي دولت استعماري به داخل كشور استعمار شده و به ويژه مقابله با ساختار ايدئولوژيكي يك دولت ضد غربي به كار گرفته شدهاند. در ايران و با توجه به افزايش تحركات NGO ها در خصوص خطرات گسترش اين تشكلها براي حفظ اقتدار اجتماعي نظام و نيز تداوم هژموني ايدئولوژيك و اعتقادي آن بايد به طور جدي انديشيد و هوشيار بود.
منبع:باشگاه اندیشه
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}